ذهن ما

این جمله ی ویلیام جیمز را دوست دارم . در این جمله واژه ی “بازآرایی” برای من یادآور نوعی فخر فروشی و تکبر است.گویی ذهن ما خودشیفته وار به خودش می بالد:مغرور و خودرای و سرکش است ، در برابر پذیرش اشتباهاتش مقاومت میکند، عیب را به راحتی در دیگران شناسایی میکند اما اگر همان عیب در خودش باشد آن را توجیه میکند، در برابر تغییر ایستادگی میکند و به گزاره های ثابت و غیر دقیق خودش می چسبد، با اینکه پر از خطاهای ادراکی و شناختی ست اما این حقیقت را نمی تواند به روشنی درک کند،گاهی تشخیص نمی دهد که تا چه اندازه می تواند سطحی نگر و کوته بین باشد حتی اگر با مطالعه وزین و ورزیده و غنی شده باشد.

کافی ست فقط برای دو روز هیچ محرکی از محیط دریافت نکند.

کافی ست تحت محرک های آزاردهنده ی محیط قرار بگیرد تا قدرت تمرکزش را از دست بدهد .

کافی ست فقط کمی خسته شود.

کافی ست یکی دو روزبا خوراکی همچون کتاب تغذیه نشود.

کافی ست با ذهن های تهی از دانش دمخور شود.

کافی ست تحت تاثیر دارو دچار عدم تعادل شود.

کافی ست تبدیل به انبار اطلاعات زائد و بی مصرف شود.

کافی ست تسلیم هیجانات شود.

در این صورت از قدرت و توانمندی هایش چه می ماند؟

گاهی از این همه ضعف و محدودیت هایی که ذهن ما دارد حیرت می کنم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط