آزمایشگاه حیوانی | روانشناسی تطبیقی | یک گفتگوی لایو در اینستاگرام

چند روزی ست به شکل جسته گریخته مشغول سرچ راجع به نقد پژوهش های روانشناختی بر روی حیوانات هستم و بعضی از سوالاتم این است که در حال حاضر مطالعه ی رفتار حیوان با هدف تعمیم به رفتار انسان در دانشگاه ها و پژوهشکده های معتبر دنیا به کدام سمت و سو رفته است؟ چه روندی را طی کرده؟ و چه کسانی با چه رویکردی هنوز مدافع انجام این نوع پژوهش ها هستند؟

امروز به سایت سامانه ملی اخلاق در پژوهش های زیست پزشکی هم سری زدم و با مقالات و مطالب جالب توجهی راجع به آزمایش بر روی حیوانات مواجه شدم.

روان شناسی تطبیقی و پژوهشگران

همان طور که می دانیم بعد از نفوذ و گسترش نظریه ی داروین بود که کم کم آزمایش روی حیوانات در روان شناسی هم جای خودش را باز کرد و بعد ها به قول هرگنهان (نویسنده ی کتاب تاریخ روان شناسی ) همین پژوهش ها یکی از علل شکل گیری رفتارگرایی شدند.

شخصا آنقدر به رفتارگرایی در کاربرد و عمل علاقه مند هستم و تا امروز از دستاوردها ی ارزشمند آن استفاده کرده ام که به عنوان عضوی از جامعه ی روان شناسی نمی توانم و نباید اهمیت و تاثیرات بسیار مثبت آن را ( حداقل برای خودم ) نادیده بگیرم.

با این حال موضوع پژوهش بر روی حیوانات در دنیای امروز بحث برانگیز و مسئله ساز شده است :

گروهی از پژوهشگران سنتی هنوز به انجام این نوع آزمایش ها ایمان دارند و در صدد دفاع از اهمیت و ضرورت این نوع تحقیقات هستند.

گروهی دیگر از پژوهشگران با تردید به این نوع آزمایش ها نگاه می کنند .

گروهی دیگر هم سرسختانه مخالف این نوع آزمایش ها هستند و معتقدند که بهتر است دیگر دست از سر حیوانات برداریم و از روش های جایگزین در حال شکل گیری (مثل انواع نرم افزارهای شبیه ساز در علوم پزشکی) استفاده کنیم.

در حال حاضر هم روان شناسی شناختی  با تمام ابعاد گسترده اش توجه و علاقه ی بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است و با انتقاد از رفتارگرایی (به خصوص رفتارگرایی رادیکال) به نظر می رسد انتقادات از پژوهش های حیوانی در حال افزایش است خصوصا این که شاهد هستیم در برخی از شاخه های علوم پزشکی هم روش های جایگزین در حال گسترش و به رسمیت شناخته شدن هستند.

طرح دو مسئله

با این مقدمه می خواهم ابتدا دو مسئله را از هم جدا کنم :

مسئله ی اول – لزوم و ضرورت آزمایش های حیوانی در دنیای امروز با وجود پیشرفت هایی که در سال های بعد از ۱۹۵۰ در مطالعه ی رفتار انسان حاصل شده است چیست؟

آیا انجام این آزمایش ها هنوز هم ضرورت دارد؟

اگر پاسخ به این سوال مثبت است چه تغییراتی در روش انجام این آزمایشات در مقایسه با ۸۰-۷۰ سال پیش ایجاد شده است؟

مسئله ی دوم– لزوم و ضرورت تاسیس آزمایشگاه روان شناسی تطبیقی در دانشکده ی روان شناسی دانشگاه تهران چقدر است؟ آن هم در شرایطی که بعضی دانشجویان حتی با الفبای  این نوع پژوهش ها به درستی آشنا نیستند و حتی همین پژوهش های ساده ی همبستگی را هم با بی حوصلگی،خطا و  بعضا داده سازی انجام می دهند.

فارغ از بحث ضرورت های علمی و ضد علمی تاسیس آزمایشگاه، متولیان این کار در تشخیص مسئله ی مهم از مهم تر چقدر دچار خطا هستند ؟ و این خطا چه پیامدهایی خواهد داشت ؟

من در اینجا می خواهم به مسئله ی دوم بپردازم و  فعلا با مسئله ی اول کاری ندارم.

کمتر از دو ماه پیش آزمایشگاه روان شناسی تطبیقی در دانشکده ی روان شناسی دانشگاه تهران تاسیس شد و انتشار این خبر واکنش های عمدتا مخالف زیادی را در پی داشت.

مخالفان این آزمایشگاه هر کدام دلایل خاص خود را داشتند و همه ی آنها را نمی توانیم در یک گروه جای دهیم .بعضی افراد به عنوان مدافع حقوق حیوانات از نظر اخلاقی چنین اقدامی را نادرست دانستند. بعضی دیگر با اطلاعاتی که راجع به روش های جایگزین این نوع پژوهش ها داشتند این اقدام را نوعی پسرفت و عقب گرد دانستند، بعضی دیگر با استناد به کم اثر بودن پژوهش های حوزه ی روان شناسی تطبیقی، لزوم تاسیس این ازمایشگاه را زیر سوال بردند و…

گفتگوی لایو اینستاگرام انجمن روان شناسی ایران در دفاع از تاسیس آزمایشگاه روان شناسی تطبیقی

دکتر حمید پورشریفی -بازرس انجمن روان شناسی ایران مدتی پیش گفتگویی ترتیب دادند با دکتر رضا زمانی- رئیس انجمن روان شناسی ایران و حامی مالی آزمایشگاه و دکتر جواد حاتمی- مدیر گروه روان شناسی دانشگاه تهران

چند نکته در این گفتگو برای من جالب توجه بود که هر یک از موارد را اینجا بدون شرح و بسط می نویسم:

۱- این گفتگو با هدف دفاع از تاسیس آزمایشگاه ترتیب داده شد و طبیعتا این امکان وجود نداشت تا فردی با دیدگاه مخالف در  برنامه حضور داشته باشد.همین موضوع باعث شد فضای بحث محدود و کسل کننده باشد. احتمالا کسانی که از قبل با تاسیس آزمایشگاه موافق بودند استدلال های ضعیف مهمانان از نظرشان قانع کننده بود و مخالفان هم که رغبتی به دنبال کردن گفتگو نداشتند. با این حال من گفتگو را با هدف شنیدن استدلال های شرکت کنندگان در بحث دنبال کردم.

۲- حاضران در گفتگو با این پیش فرض نادرست بحث را پیش برند که همه ی مخالفان تاسیس آزمایشگاه افراد ناآگاه و بی اطلاعی هستند و وظیفه ی ما این است که آنها را آگاه کنیم . این پیش فرض غلط چه در سوالاتی که دکتر پورشریفی طرح می کردند،چه در میانه ی بحث و جملات پایانی دکتر زمانی که چندین بار مخالفان را به ناآگاهی و بی اطلاع بودن متهم کردند و چه در نحوه ی پاسخ دادن به انتقاد توسط دکتر حاتمی واضح و مبرهن بود.

۳- دکتر پورشریفی صورت مسئله را به شکل ناقص و غیر دقیق طرح کردند. فرض ایشان این بود که مسئله این است : چطور به افراد ناآگاه و ناآشنا به اصول روان شناسی که عمدتا هم غیر روان شناس هستند و هیچ شناختی از پژوهش های روان شناختی ندارند ثابت کنیم که تاسیس آزمایشگاه کاملا بر اساس چارچوب های حرفه ای و اخلاقی روان شناسی است؟  در صورتی که مسئله ی اصلی این نبود. هر چند در بین مخالفان،افراد مدافع حقوق حیوانات هم کم نبودند و ابراز نگرانی کردند اما سوالات و ابهامات روان شناسان هم حائز اهمیت بود که همه بی پاسخ ماند از جمله این سوالات:

  • دقیقا چه نوع آزمایش هایی قرار است در این آزمایشگاه انجام شود ؟ آن هم در شرایطی که در حال حاضر در پژوهشکده ی علوم شناختی تهران چنین آزمایش هایی در شاخه ی نوروساینس توسط معدود دانشجویان فعال درحال انجام است ؟ این آزمایشگاه چه وجه تمایزی با آزمایش هایی دارد که در پژوهشکده ی علوم شناختی انجام می شود ؟
  • چه کسانی قرار است سرپرستی این آزمایشگاه را برعهده بگیرند؟ 
  • چند روان شناس متخصص در حوزه ی روان شناسی تطبیقی داریم ؟
  • از چه طریقی می توان درباره ی اهمیت و ضرورت و اهداف و برنامه های این آزمایشگاه اطلاعاتی به دست آورد؟
  • چرا خبر تاسیس این آزمایشگاه که توسط یکی از اعضای شناخته شده ی جامعه ی روان شناسی – دکتر نیما قربانی در اینستاگرام منتشر شد اینقدر مبهم و کلی و جنجال برانگیز مطرح شد؟
  • چرا هیچ کسی به درستی و به شکل شفاف به انتقادات روان شناسان و دانشجویان روان شناسی پاسخ نمی دهد؟      

۴- یکی از استدلال های دکتر زمانی در دفاع از تاسیس آزمایشگاه تاکید بر رسم گذشتگان و پیشکسوتان بود (اشاره به اینکه روان شناسی به عنوان یک علم مستقل در آزمایشگاه وونت زاده شد) بدون در نظر گرفتن تغییرات بسیار زیاد و سریعی که در حال حاضر و در آینده با آن ها رو به رو خواهیم شد.

۵-  صحبت های دکتر زمانی نشان می داد که ایشان تصور می کنند علم ناب قرار است همچنان در اختیار الیت های جامعه باشد و دیگر اقشار جامعه از هر گروه و رشته ای که هستند باید سراغ آنها بیایند. چنین به نظر می رسد که دکتر زمانی فراموش کردند در حال حاضر هر کسی می تواند با یک سرچ کوتاه به سرچشمه های علم ناب به راحتی دسترسی پیدا کند و حتی برای یک دانشجوی ترم دوم مقطع کارشناسی غیر ممکن نیست که از استادان خودش در دریافت به روز ترین مقالات و پژوهش ها پیشی بگیرد و هیچ نیازی  ندارد با واسطه علم را به دست بیاورد.

۶- دکتر حاتمی در پاسخ به این سوال که ضرورت تاسیس آزمایشگاه چه بود گفتند: در شأن دانشگاه تهران نیست که آزمایشگاه روان شناسی نداشته باشد یا آزمایشگاه غیر فعالی به شکل موزه داشته باشد. با شنیدن این استدلال به این سوال فکر کردم که برای حفظ شأن دانشگاه تهران قرار است چه هزینه هایی پرداخت شود؟ وضعیت دانشگاه تهران و شأن آن در ده سال آینده چطور خواهد بود؟ چه راه های بهتری برای حفظ شأن دانشگاه تهران وجود دارد؟

۷- در طی این گفتگو بیان شد ما می دانیم روش های شبیه سازی در حال انجام است و وقتی استفاده از این روش ها کامل شد ما هم آزمایش های حیوانی را کنار می گذاریم. آیا در دنیای امروز که تغییرات در علم و تکنولوژی بسیار سریع رخ می دهند ما همچنان باید صبر کنیم تا یک روش پژوهشی به سنت تبدیل شود و بعد از آن استفاده کنیم؟ پس از انعطاف پذیری شناختی کجا قرار است بهره ببریم؟

خلاصه اینکه بحث ها و مجادلات بر سر مسائل روانشناختی پایان ناپذیر است اما روش برخورد ما با این نوع مسائل است که تعیین می کند رو به جلو حرکت می کنیم یا رو به عقب.شاید بتوان گفت موضوعات روانشناختی به خودی خود در درجه ی اول اهمیت قرار ندارند بلکه روشی که ما با آنها مواجه می شویم مهم تر است. روش ما چقدر آگاهانه،بی طرفانه و منصفانه و متاثر از درک عمیق گذشته و پیش بینی روشنگرانه ی آینده است؟ چندان دور از ذهن نیست که گذشتگان ما هم این موضوع را می دانستند اما…

این مطلب را با متن کوتاهی از گوردن آلپورت (نقل شده توسط هرگنهان در فصل اول کتاب تاریخ روان شناسی) به پایان می رسانم :

حرفه ما هراز گاهی تحت مهمیز مد روز پیشرفت می کند…به نظر می رسد که هرگز مسائل خود را حل نمی کنیم یا از مفاهیم خود کوفته نمی شویم،فقط از آنها خسته می شویم… مدهای روز جنبه های سرگرم کننده و جدی دارند . ما می توانیم به نحوه ای که مسائل ریش دار از طریق سلمانی تغییر شکل می یابند،لبخند بزنیم. بعد از اینکه از “تلقین پذیری”خسته می شویم،آرایش جدید معروف به “ترغیب پذیری” را می پذیریم. تکنولوژی مدرن ما را به هیجان می آورد و وقتی به یاد می آوریم که یک قرن پیش جان استورارت میل برای تعیین کردن علم جدید شخصیت انسان از این اصطلاح حمایت کرد،ناراحت نمی شویم…تقویت برای ما جالب است اما مجادله ی قدیمی بر سر لذت جویی برای ما جالب نیست. ما به مسئله ی ازادی به نفع ” مزایای انتخاب” اعتنایی نمی کنیم. ما از مسئله ی ذهن-بدن اجتناب می کنیم،اما وقتی که درباره ی “مدل های مغز” صحبت می کنیم،مطابق مد روز عمل می کنیم. ما شراب کهنه را در بطری های جدید خوشمزه تر می دانیم. جنبه ی جدی مسئله زمانی پدیدار می شود که ما و دانشجویان مان فراموش می کنیم این شراب واقعا کهنه است.”

درد مزمن  چند هزار ساله ی ما فراموشی ست. 

 

4 پاسخ

  1. ساجده جان مطلبی که زحمت کشیدی و نوشتی بسیار قابل تامل و باارزشه ، به خصوص برای دوستانی که در این رابطه درحال یادگیری هستند
    نوشته ت هرچند خیلی فراتر از دانسته ها و اطلاعات من در زمینه روانشناسی بود ولی برام جالب و آموزنده بود و سوالاتی که توی نوشته ت عنوان کردی ، منو به فکر وادار میکرد
    به نظر میرسه گفتگویی که عنوان کردی در دفاع از ساخت آزمایشگاه روان شناختی تطبیقی ، برگزار شده به نوعی غیرحرفه ای بوده چرا که کمتر به نظرات مخالفان اهمییت داده شده

    و در مورد موضوع مطرح شده و دغدغه ای که داشتی دوست دارم بگم : از نظر من چقدر خوبه در هر زمینه ای اندوخته ای از دستاوردهای گذشته رو با علم و تکنولوژی امروز همراه کنیم تا بتونیم سریعتر و با زیان کمتری پیشرفت کنیم و به خصوص که گفتی جایگزین هایی برای انجام اینجور آزمایشات هست چه بهتره که از علم روز استفاده بشه و شاید وقتش باشه انسان رفتارهای خودخواهانه ش رو کنار بذاره و از ابزار درست تر برای اهدافش بهره بگیره . از نظر من استفاده ی ابزاری از هرموجود زنده ای ( در شرایطی که راههای بهتری برای رسیدن به اهداف علمی به وجود اومده ) کار درستی نیست .

    1. قربونت برم راضیه جانم

      اتفاقا وقتی داشتم این پست رو می نوشتم گفتم برای راضیه که خیلی جالب نیست. بیشتر از این بابت که چنین موضوعی شاید دغدغه ی تو نباشه . اما خوشحال شدم که نوشتی برات جالب بوده

      آره باهات موافقم .به نظر میاد ترکیب دانش گذشته و اعتماد کردن به دانش آینده در عمل خیلی سخته

  2. استاد عزیزم چقدر خوب نوشتید و من مثل همیشه از گفته های شما بسیار آموختم…

    من هم به عنوان دانشجوی روانشناسی و اندک اطلاعاتی که دارم، باید بگویم که بسیار با این موضوع مخالفم و واقعا متعجبم که چرا به جای انتظار برای پیشرفت تکنولوژی، برای جمع شدن کامل این گونه آزمایشگاه ها، تلاش نمی‌کنیم که خودمان این تکنولوژی رو ایجاد کنیم؟!
    و اگر می‌خواهیم در این حوزه اطلاعات جدیدی هم به دست بیاوریم و واقعا جایگاه دانشگاه تهران را بالا ببریم، چرا از روش های جدید استفاده نمیکنیم و اقدامات تکراری و تقلیدی را انجام میدهیم؟!

    1. سارای عزیزم

      این هدف که این نوع آزمایشگاه ها جمع بشن به سرعت محقق نمیشه و در طول زمان و به مرور اتفاق می افته . روند شکل گیری روش های جایگزین یه وجه مسئله است و پذیرش و تثبیت شدن استفاده از این روش ها هم یه وجه دیگه
      سوال اینه که آیا ما قادر هستیم به موقع با تغییرات جدید و تغییرات پیش رو سازگار بشیم یا تعلل می کنیم ؟
      تجربه نشون داده که معمولا عده ی زیادی از افراد تعلل می کنند و در برابر استفاده از شیوه های جدید مقاومت نشون میدن

      سوال خوبی در پایان کامنتت مطرح کردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط