داستان مسیر شغلی من (بخش پایانی )|مشاوره و روان شناسی

پیش نوشت : این بخش آخر داستان مسیر شغلی هست که اینجا منتشر می کنم، بالاخره پرونده ی این ده سال هم بسته شد، ده سالی که بدون هیاهو و بدون ماجراجویی های حرفه ای سپری شد، اونقدر کوتاه بود که طی شدنش احساس نشد و اونقدر بلند بود که باعث تغییرات قابل توجه در شخصیت و نگرش و رفتارهای من شد. در ادامه ی این داستان تجربه های شیرین و تلخ این مسیر رو می خونید.

 

تجربه ی همکاری با مرکز مشاوره ی فروردین

از سال نود و سه تا اواخر سال نود و پنج سال های پر رونق و پر تجربه ای بود، تنوع مراجعه کنندگان زیاد بود و خیلی از درمانجویان از طرف روانپزشکان ارجاع داده می شدند . اتفاق خوب سال های اول کار همکاری با روانپزشکان بود، گاهی با نامه و گاهی در دیدارها و جلسات حضوری راجع به بعضی درمانجویان تبادل نظر می کردیم و از برنامه های درمانی همدیگر مطلع می شدیم و ادامه ی درمان را بر اساس این همکاری پیش می بردیم.

بیشترین نفع از همکاری بین درمانگر و روانپزشک را درمانجو می برد، چنین همکاری اگر منظم و مداوم باشد بسیار سازنده است. همکاری ما منظم نبود اما تاثیرات مثبت همان همکاری محدود بارز و فراتر از انتظار بود.

فروردین فضایی صمیمانه داشت و روابط دوستانه ی همکاران با هم دلگرم کننده و انگیزه بخش بود، فضایی که خیلی کمتر نمونه های مشابه آن را می توان پیدا کرد : هم جلسات متعدد کاری داشتیم و هم جلسات دوستانه، همه به شدت مشتاق یادگیری بودیم و همگی برای یک هدف کار می کردیم: رشد فروردین

خانم پویا _ موسس و مسئول مرکز از ایده ها و طرح و برنامه های ما حمایت می کردند و فرصت رشد در اختیار ما بود، بعضی مراکز و ادارات هم مشتاق همکاری با ما بودند، برنامه های زیادی برای توسعه ی فعالیت هایمان داشتیم اما اوضاع بر وفق مراد پیش نرفت، خانم پویا مجبور شدند امتیاز مرکز را واگذار کنند و مرکز هم به شهر دیگری منتقل شد و بعدها دیگر اثری از فروردین به جا نماند و فقط به خاطره ای شیرین و به یادماندنی در ذهن ما تبدیل شد.

همزمان با کار در فروردین از طرف دو مرکز دیگر هم پیشنهاد همکاری داشتم اما کار کردن در مراکز دیگر با انتظارات و ارزش های من همسو نبود : مشکلات رفت و آمد، محیط کاری تنش زا، رقابت های ناسالم بین همکاران و جدی نگرفتن بعضی اصول حرفه ای از جمله دلایلی بود که همکاری با مراکز دیگر را منتفی می کرد.

آن روزها کاملا تابع این نگرش بودم که تنش و استرس در محیط کار و همین طور رقابت های ناسالم توجه و تمرکز فرد را به سمت حواشی می برد و انرژی روانی هم تحلیل می رود و تو دیگر نمی توانی روی کار خودت متمرکز باشی .

حالا بعد از ده سال نگرش دیگری به این مسئله دارم :

کار کردن در محیط تنش زا هم تجربه ای ضروری ست، به شرط اینکه به مرور یاد بگیری توجه و تمرکزت را روی کار حفظ کنی و حواشی را هم مدیریت کنی ، البته که آسان نیست اما موفقیت در انجام این کار هم دستاورد ارزشمندی برای سال های آینده است.

همکاری با موسسه ای نوپا

جاه طلبی های غیر واقع بینانه یکی از آفات کشنده در حرفه ی ماست، وقتی می خواهی هم در آموزش هم پژوهش هم مشاوره هم روان درمانی هم پرفورمنس  هم نشر کتاب هم مددکاری، حرف برای گفتن داشته باشی معلوم است که تو مشغول بازی های جذاب جاه طلبانه هستی.

انجام کاری جدی و ارزش آفرین با چنین رویکردی به دست نمی آید، پرکار هستی و تلاش می کنی اما باز برمی گردی به نقطه ی اول. کار کردن در چنین فضایی از تو فردی حرفه ای نمی سازد بلکه کمک می کند بیشتر درجا بزنی و اگر خیلی اغوا شده باشی تشخیص نمی دهی در حال درجا زدن هستی 

وقتی خوش فکر و خلاق هستی اما واقع بین نیستی فایده ای ندارد

وقتی مهارت های اجتماعی خوبی داری و تاثیر گذار هستی اما اثرات سازنده ی پایدار خلق نمی کنی فایده ای ندارد

وقتی پرکار هستی اما ارزش آفرینی های تو با ثبات و به هم پیوسته نیست فایده ای ندارد

با شروع دوران کرونا همکاری من به تدریج با این موسسه قطع شد، هرچند خاطرات خوب و خوش این همکاری هم کم نبود اما ماندن و درجا زدن هم انتخاب عاقلانه ای نبود.

 

جلسات آنلاین مشاوره

همان ماه های اول دوران کرونا، دکتر لادن فتی دستورالعمل مشاوره های آنلاین را برای درمانگرانی که به آنها آموزش می دادند ارسال کردند و نکات روشنگرانه و ظریفی به ما متذکر شدند که کمک کرد جلسات آنلاین با جدیت و رسمیت بیشتری ادامه پیدا کند.

اگر از قبل می دانستم کار کردن در اتاق و فضای شخصی چقدر آرامش بخش است، تمام جلسات فیزیکی قبل را آنلاین ترتیب می دادم، هر چند یک ساعت بدون حرکت نشستن و خیره شدن به صفحه ی گوشی یا مانیتور خیلی خسته کننده است با این حال همیشه از جلسات آنلاین در صورت رضایت مراجع یا درمانجو استقبال کردم، البته در طول یک روز بیشتر از سه مراجع دیدن امکان پذیر نیست، جدا از مشکلات احتمالی اینترنت، چشم و سر و گردن هم برای کار بیشتر یاری نمی کند مخصوصا وقتی مقید هستی بعد از پایان هر جلسه گاهی گزارش مفصلی هم بنویسی .

با این حال مزایای جلسات آنلاین قابل توجه هستند :

۱- امکان دیدن مراجعین از شهر ها و استان های مختلف و خارج از کشور

۲- مانوس شدن با دوربین

۳- انعطاف پذیری ساعات کاری ( امکان ترتیب دادن جلسات در روزهای تعطیل و ساعات غیر معمول )

۴- حفظ ارتباط منظم و درچارچوب با مراجعین

۵- حذف شدن مشکلات رفت و آمد و دیر یا زود رسیدن به محل کار

۶- منتقل نشدن ویروس و بیماری ( این مورد روزهای اول کرونا خیلی مهم بود )

۷- ترتیب دادن جلسات بدون تاخیر یا تاخیر کمتر ( البته این مورد به پایبندی و شفافیت قواعد بین مراجع و مشاور بستگی دارد و باید مطابق قواعد جلسات فیزیکی با آن برخورد شود. طبق تجربه در جلسات فیزیکی بی نظمی و تاخیر های زیاد خیلی بیشتر تکرار شده و متاسفانه هنوز هم وجود دارد)

 

همکاری با مرکز مشاوره ای با سابقه 

از سال ۱۴۰۰ در کنار مشاوره ی آنلاین با مرکزی قدیمی کنار همکارانی با سابقه کار می کنم. چالش های تازه در محیط کار و در ارتباط با مراجعین همیشه وجود دارد تا حدی که احساس نمی کنی ده سال  از زمان شروع فعالیت حرفه ای تو گذشته است. هیچ دو مراجع یا درمانجویی شبیه هم نیستند و این جمله یعنی باید آنقدر روی انعطاف پذیری شناختی خودت کار کنی و آنقدر خزانه ی تکنیکی ات پر باشد و آنقدر خلاق باشی تا بتوانی نقش خودت را با کمترین خطا ایفا کنی .

اگر قرار باشد عصاره ای از آموخته های این سال ها در چند جمله خلاصه شود، می گویم :

کشف تناسب و رابطه بین عشق، علم، پول و اخلاق حرفه ای به فراخور موقعیت توانمندی ست که تا پایان عمر باید تقویت شود :

اگر سهم زیادی به عشق و پول بدهی و علم و اخلاق را نادیده بگیری یا رویافروش می شوی یا اغواگر

اگر سهم بیشتری به علم و پول بدهی و عشق و اخلاق را نادیده بگیری یا آسیب رسان می شوی یا خشک و بی روح و بدون اثرگذاری عمیق

و در نهایت اینکه عشق، علم و پول اگر از صافی اخلاق رد نشوند یا بی خاصیت هستند یا مسموم کننده

دفتر این ده سال به پایان رسید.

پی نوشت :  در توضیح تصویر باید بگم زمان نوشتن این بخش و مکث بین نوشته ها این گلدون جلوی چشم بود بهش نگاه می کردم تا بخشی از خاطرات رو بهتر به یاد بیارم.

2 پاسخ

  1. ساجده جانم، قسمت پایانی مسیر شغلیت را هم خوندم و اول اینکه قلمت شیوا و رسا بود و بعد اینکه کاملا درست و بجا گفتی
    برات آرزوی موفقیت های بیشتر در تمام مسیرهای زندگیت دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط