آنچه از متمم می آموزم

امروز به مناسبت تولد متمم تصمیم گرفتم تمام آنچه در طی این شش سال عضویت با کمک متمم آموختم، بنویسم تا یادم بماند چطور در طول زمان و به مرور و آهستگی نگرش و جهان بینی ام در حال تغییر است و روز به روز نگاهم در مواجهه با دنیا و آدم ها منسجم تر و شفاف تر می شود و به سبک منحصر به فرد خودم (در یادگیری، نوشتن، تصمیم گیری و…) نزدیک تر.

قبل از نوشتن آموخته ها باید بگویم عضو یک کامیونیتی یادگیرنده بودن آنقدر به خودی خود رضایت بخش است که نمی توان همه ی جوانب این رضایتمندی را جزء به جزء توضیح داد شاید به این خاطر که بخشی از این احساس رضایت تحت تاثیر ادراک زیرآستانه ای ست . به هر حال کسانی که عضو فعال یک جمع یادگیرنده هستند منظور من را بهتر درک خواهند کرد و کسانی هم که چنین تجربه ای ندارند طبیعتا درک نمی کنند چون مسیر دیگری را برای رشد انتخاب کرده اند.

بد نیست اینجا به یکی از خاطراتم اشاره کنم : چند سال پیش در محل کار،یکی از همکارانم به همکار دیگرم گفت: ” تو روزی مثل فروید بزرگ می شوی” و همکارم هم بادی به غبغب انداخت و خندید، انگار که گفته ی او را تایید می کند. فارغ از تمام جنبه های پیدا و پنهان ناممکن بودن این آرزو، این جمله و چنین رویایی خیلی نسنجیده و خام است. با خودم گفتم : چطور ممکن است وقتی یک نفر هنوز فروید را به درستی نشناخته تشنه ی این باشد که ساده اندیشانه جایگاه او را تصاحب کند ؟ آیا او نمی داند زیگموند فروید قبل از اینکه فروید بزرگ شود، اسباب بزرگی را فراهم کرده بود و آرا و اندیشه های متفکران قبل از خودش را بادقت خوانده بود و شاگردی شارکوی بزرگ را کرده بود ؟

همان روز به این نتیجه رسیدم که همکار من تشنه ی یادگیری نیست بلکه تشنه ی جایگاهی است که با یادگیری یا کسب دانش می تواند به آن دست پیدا کند. او فروید  و اندیشه هایش را نمی خواهد او جایگاه و بزرگی فروید را می خواهد. همان طور که مشغول فکر کردن به تشنگی همکارم بودم یاد این جمله ی شکسپیر افتادم که به شکل های مختلفی نقل شده است :

بعضی بزرگ زاده می شوند ، بعضی بزرگی را به دست می آورند و بعضی هم بزرگی را به زور بر خود می بندند. 

همکارم هنوز هم رویای تصاحب جایگاه فروید را دارد و خیال می کند می تواند بدون وقت گذاشتن برای فهم عمیق صاحبان اندیشه و صاحب نظران پله ها را تنها با صدای سوت و تحسین دیگران طی کند. او به جای اینکه نگاه و تمرکزش به سمت مسیری باشد که طی می کند، مبهوت تحسین و تمجیدهای دیگران است تا به او خط دهند. او احتمالا قله هایی را فتح خواهد کرد اما نه قله هایی که بتواند برای مدتی طولانی تر روی آنها بایستد.

آنها که می خواهند به تنهایی فاتح قله ها باشند یا آنها که به قول دکتر لادن فتی می خواهند یک تک درخت تنها در کویر باشند هیچ گاه فرصت نمی کنند لذت و سرور عضویت دریک کامیونیتی یادگیرنده تجربه کنند. آنها احتمالا لذت هایی از جنس دیگر را تجربه خواهند کرد اما مطمئن نیستم تجربه ی آنها به اندازه ی رضایت و شادمانی عضویت در یک تیم اصیل و با دوام باشد.

و حالا آموخته های من از متمم

۱- با کمک متمم این موضوع هر روز برای من یادآوری می شود که قدر وقت را بدانم:

  • هر بار که تعداد روزهای عضویت در متمم را می بینم به این سوال فکر می کنم که چقدر اینجا حضور موثر داشته ام ؟ چقدر از فضای اینجا بهره برده ام؟ و چقدر وقت را بیهوده در جاهای دیگر تلف کرده ام ؟
  • بسیار بیشتر از قبل به یاد می آورم که وقت دیگران مهم و ارزشمند است و نباید با حرف ها و کامنت های غیر ضروری و بی خاصیت وقت شان را تلف کنم ( هر چند بعضی مواقع هم کامنت ها را برای فهم بهتر خودم از درس ثبت می کنم و گاهی نگران می شوم نکند برای کسی که آن را می خواند مفید نباشد. )
  •  یادم می ماند اگر به هر دلیل ناخواسته،وقتی از دیگران سوزاندم آن را جبران کنم.
  •  بیشتر به یاد می آورم که وقتم را صرف اطلاعات نامربوط و اضافی نکنم.

۲- با خواندن منظم درس های متمم بسیار بیشتر از قبل، مهارت هایی که به آنها می گویم مهارت خودارزیابی و خودنظارتی در من تقویت می شود : هر چند وقت یکبار روند تغییرات خودم را ارزیابی می کنم و به خودم امتیاز می دهم و در نهایت این خودارزیابی به خوداصلاحی منتهی می شود. فرایندی که بسیار جذاب و شیرین و اثر بخش است.

۳- مفهوم ارزش آفرینی را در رفتار اعضا می بینم و درک می کنم نه در متن های خوب و شعارهای زیبا

۴- مفهوم توسعه ی فردی را در عمل می بینم نه در کلام و سخن افراد

۵- با حضور در متمم بیشتر از قبل به یاد می آورم که نگاه واقع بینانه و ادراک مبتنی بر فکت، بدون هجوم بردن به مدل های ذهنی دیگر و بدون تعصب نسبت به دیدگاه های دیگر، به عقلانیت نزدیک تر است.

۶- با حضور در متمم بیش از پیش این موضوع برای من تداعی می شود که دقت کلامی را نادیده نگیرم.

۷- کشف دنیای افراد دیگر و نگاه شان و شناخت دغدغه ها و تغییراتی که در طول زمان و یک بستر منسجم دارند پر از نکته های ناب و آموزنده است.

تولد متمم مبارک

پی نوشت : این لوگوی زیبا رو هم که من خیلی دوستش دارم آقای شعیب ابوالحسنی طراحی کردند. امروز که یه پست کوتاه هم توی صفحه ی اینستاگرامم نوشتم و لوگوی متمم رو به عنوان تصویر ارسال کردم خیلی بیشتر از قبل شکیل بودن و جذاب بودن این لوگو در ترکیب با تصاویر دیگه به چشمم اومد. به سهم خودم از آقای ابوالحسنی هم ممنونم.

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط